Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تسنیم»
2024-05-03@22:04:11 GMT

رهبر کلیسای شرق آشوری: جوانان با چالش ایدئولوژی مواجه‌اند

تاریخ انتشار: ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۷۴۵۴۳۳

رهبر کلیسای شرق آشوری: جوانان با چالش ایدئولوژی مواجه‌اند

اغلب جوانان به دنبال مقصود زندگی هستند. چیزی که به حیاتشان اهمیت و ارزش بخشد. تمام ادیان برای حقوق بشر برای انسان به عنوان موجودی آزاد باور دارند. حتی جهان سکولار با این اصل مشکلی ندارد، منتها در بیان آزادی ناهمگونی وجود دارد. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ پاتریارک مار آوا سوم روئیل، رهبر جهانی کلیسای شرق آشوری در آیین افتتاحیه چهارمین دور گفت‌وگوی اسلام و کلیسای شرق آشوری با عنوان «ایمان و جوانان» که به میزبانی سازمان فرهنگ و و ارتباطات اسلامی در این سازمان برگزار شد، گفت:  بدون شک این دعوت متجسم احترام و تکریم کلیسای شرق است، کلیسایی که با عنوان کلیسای پارس شناخته می‌شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در جهان امروز، گفت و گوی ادیان به ویژه ادیان ابراهیمی یعنی آنان که حاوی کتاب آسمانی هستند، امری حیاتی است. به این جهت هر کدام از ما که در جوامع سکونت داریم، از اتفاقات پیرامون خود متأثر می‌شویم. یکی از خطرناک ترین عوامل تأثیرگذار بر تمام ادیان، توسعه و گسترش مادی‌گرایی در میان مؤمنان است. طبق داده‌های عددی موجود در جهان، امروز 84 درصد جمعیت جهان پایبند به یکی از ادیان هستند. این آمار قابل ملاحظه‌ای است، اما با نگاهی به حقایق دنیا در می‌یابیم، آماری مشهود نیست و این امر به سبب ترویج سکولاریسم است و سبب شده مردم از دین فاصله بگیرند.

وی افزود: سکولاریسم یعنی توجه انسان به ماهیت زندگی دنیوی طوری که بر آموزه‌ها و اصول دینی چیره شود. این سبک از زندگی، نیاز انسان را به امیال دنیوی محدود می‌کند. با این طرز تفکر، بشر از دین و نقش آن در زندگی اجتماعی فاصله می گیرد، لذا مبدل به دنیاپرستی می‌شود و چنین است که دین و اثربخشی آن بر حیات زندگی انسان به کنار گذاشته می‌شود تا آنجا که هیچ نقشی در زندگی بشر نداشته باشد و به این طریق، مذهب در زندگی خصوصی انسان و به صورت شخصی برای او باقی می‌ماند. ما در تفکر مسیحی، نوعی از زندگی دنیوی پسندیده را مطرح می‌کنیم که ریشه در ایمان و مذهب شخص دارد. همه ما در دنیای پساسکولاریسم زندگی می‌کنیم. این قسم از زندگی مادی می‌تواند سبب شکل‌گیری نسبیت یا نسبی‌گرایی شود.

پاتریارک مار آوا سوم روئیل، با اشاره به اینکه دین، عموماً به ما می‌آموزد که نیکویی را برگزیده و بدی را خوار شماریم، گفت: به این صورت، سلوک و کردار نیک به عنوان زندگی پرهیزکاران شمرده می‌شود. خواه مسیحیت باشد و خواه مسلمانان. در عهد عتیق خداوند به زبان اشیعیای نبی می‌فرماید وای بر کسانی که بدی را نیکی و نیکی را بدی می‌پندارند. وای بر کسانی که نور را جای ظلمت و ظلمت را جای نور بر می‌گزینند و شیرینی را جای تلخی و تلخی را جای شیرینی می‌گیرند.

رهبر جهانی کلیسای شرق آشوری اهمیت اخلاق در زندگی بشر امروز را موضوعی کمرنگ در میان جوانان بر شمرد و معتقد است دنیایی که جوانان در آن زندگی می‌کنند، متفاوت با عصری است که اکثر ما ایام جوانی خود را گذرانده‌ایم و اکنون تمام ادیان و مذاهب با چالش‌هایی جهت حفظ اخلاق خود مواجهند.

امروز جوانان با چالش ایدئولوژی مواجهند

وی افزود: آمارهای عمومی می‌گویند که 36 درصد جوانان زیر چهل سال در جهان متدین و پایبند به اصول دینی‌اند. ممکن است این عدد زیاد بنماید، اما با گذشت زمان و تکنولوژی و با این روند فعلی، تقلیل می‌یابد. روی هم رفته، در کشورهای غربی این عدد ناچیزتر و در کشورهای آسیایی و آفریقایی بالاتر است. چرا چنین است؟ زیرا چالش‌هایی که جوانان امروز با آن مواجهند، بیشتر ایدئولوژی است نه فیزیکی.  از این رو در جامعه جهان امروزی سکولاریسم و نسبی‌گرایی بیشتر نمایان است.

چگونه می‌توان با نسل نوین تعامل کرد؟

پاتریارک مار آوا سوم روئیل، ادامه داد: از سال 1968 شاهد پیدایش این تحول هستیم. با وقوع انقلاب فرهنگی در کشورهای اروپایی و عموماً غربی که آزادی جنسی خوانده شده است، دگردیسی شکل گرفت. از این جهت عصر انفصال و فراق از مسیحیت نام گرفت. به ویژه در اروپا، سنت‌ها که میراث پیشینیان بود، به فراموشی سپرده شدند. پس از جنگ جهانی دوم، وارثان کسانی که در اروپا زندگی می کردند، انقلاب فرهنگی را عرضه کردند که برآیند رویداد کشورها و مللی بود که متحمل خسارت‌های فراوان از جنگ جهانی بودند. بشر امروزین در سراسر جهان از نوادگان کسانی هستند که به مخالفت با دین پرداختند. اما سؤال امروز برای جمیع عالمان دینی این است که چگونه می‌توان با نسل نوین تعامل کرد؟ آنان که برخاسته و متأثر از انقلاب فرهنگی هستند، همان رویدادی که بر دین و اصول کاربردی اش اثربخش بوده است.

حضور رهبر جهانی کلیسای شرق آشوری در حرم امام (ره)

وی گفت: در بسیاری از مواقع، دلیل بازماندگی دین از جوانان، وجود نزاع و آشفتگی در اصل عمومیت یا عام‌گرایی است؛ یعنی مبادی یکسان برای تمامی جهانیان، بدون تبعیض دینی که شامل دو اصل مهم آزادی دین و اصول کاربردی آن و حقوق بشر به عنوان یک موجود با اراده است. تمام ادیان برای حقوق بشر برای انسان به عنوان موجودی آزاد باور دارند. حتی جهان سکولار با این اصل مشکلی ندارد، منتها در بیان آزادی ناهمگونی وجود دارد. چگونه باید آزادی را شناخت و آن را به غایت رساند. اغلب جوانان به دنبال مقصود زندگی هستند. چیزی که به حیاتشان اهمیت و ارزش بخشد. البته این امر قالب‌های متفاوتی به خود می‌گیرد، از جمله نوع پوشش، خوردن و آشامیدن و لذت‌های متفاوت و غیره.

آزادی انسان باید زمینه نزدیکی به خدا را فراهم کند

پاتریارک مار آوا سوم روئیل، با طرح این سؤال که در زندگی جوان اهمیت موضوعات ذکر شده در چیست، گفت: آن است که جوانان اعم از دختر و پسر در مسائل مطروحه می‌توانند هر نوع انتخابی داشته باشند، اما دین به ما می‌آموزد که انسان زمانی آزاد است که بتواند خود را در جایگاهی قرار دهد که به طور مستمر نیک را بر بد ترجیح دهد. این آزادی اراده را که جزئی از آفرینش و ذات انسان است، خداوند به ما عطا فرموده تا آن را به طریقی درست و پسندیده در جهت قرابت به معبود به کار گیریم.

عالم باید نقش پدری مهربان در قبال جوانان داشته باشد

وی ادامه داد: سزاوار است که ما عالمان، جوانان را در جهت درک این حقیقت مساعدت کنیم و مدد رسانیم تا به سوی زهد و پرستش خداوند قدم بردارند. این امر میسر نیست مگر به وسیله هدایت و تهذیب آنان و لازمه‌اش این است که ما به مثابه پدری مهربان با آنان برخورد کنیم. به این سان، چالش ما عالمان و رهبران دینی این است که با توجه به معیارهای جهانی موجود، میان دینداری و آزادی انسان، به عنوان یک مفهوم عقلی، به چه برآیند مطلوب و کاربردی برسیم؟ جوانان امروز دچار کشمکش روحانی شده و نمی‌توانند افق‌های این دو قاعده را بپیمایند. به عقیدۀ من آنگاه که بتوانیم الگوهایی مطلوب جهت پیوستگی این دو قطب باشیم، به اندیشه و ذهن جوانان امروز خطور خواهیم کرد.

انتهای‌پیام/

منبع: تسنیم

کلیدواژه: ادیان توحیدی کلیسای شرق آشوری تمام ادیان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۴۵۴۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

گربۀ محله مهم است

   عصر ایران؛ جمشید گیل - به تازگی یادداشتی در سایت عصر ایران به قلم جناب مهدی مالمیر منتشر شد با این تیتر: «آدم گرسنه اولویت دارد یا گربۀ محل؟!» (پنج‌شنبه، 6 اردیبهشت). تیتر یادداشت به خوبی گویای حرف نویسنده است. یعنی گربۀ محل اولویت ندارد. واژۀ "اولویت" در واقع مستمسکی است برای نفی حقوق حیوانات یا نفی نیکوکاری در حق حیوانات یا حیوان‌نوازی.

  نویسنده در یادداشتش نوشته که در پارکی در مرکز شهر، زوجی را دیده که "بسیار محترم به نظر می‌رسیدند" ولی از کنار مردی که "از وجناتش مشهود بود که از شمار کارتون‌خواب‌های شهر است"، اما به گربه‌ای که در آن نزدیکی بود، "چندین قطعه گوشت مرغ" دادند و گربه هم "با ولع مشغول بلعیدن قطعه‌های گوشت مرغ شد!"

  از ابتدا تا انتهای یادداشت جناب مالمیر داد می‌زند که او با غذا دادن به حیوانات مشکل دارد. اگر هم از سایر حیوانات نامی نمی‌برد و سوزنش گیر کرده است روی گربه‌های بیچارۀ شهر، دلیلش این است که سایر حیوانات تبدیل به "حیوانات شهری" نشده‌اند و مردم را در حال غذا دادن به آن‌ها نمی‌بیند.

  حیوان‌ستیزیِ نویسندۀ این یادداشتِ عجیب، البته دامن انسان‌ها را هم می‌گیرد. مثلا آن زوج تا وقتی که به آن گربه غذا نداده بودند "محترم به نظر می‌رسیدند"! این جمله معنایش این است که بعد از غذا دادن به گربه، معلوم شد که آن زوج محترم نیستند!

   سستی استدلال‌ها و لحن تمسخرآمیز آقای مالمیر، بعید است که هیچ یک از حامیان گربه‌ها را از کردۀ خود پشیمان کند. یعنی تقریبا با اطمینان می‌توان گفت که یادداشت مذکور، کنش کسی را مطابق بینش جناب مالمیر نخواهد کرد. با این حال ذکر چند نکته در نقد این یادداشت عجیب، ضروری است.

  یکم. کسانی که به گربه‌ها و سایر حیوانات شهر غذا می‌دهند یا آن‌ها را در صورت بیماری و آسیب‌دیدگی به بیمارستان می‌برند، مشغول انجام "کار داوطلبانه" هستند. کسی نمی‌تواند به دیگران بگوید «داوطلب انجام کاری شوید که من خوش دارم»!

  خوشبختانه غذا دادن به گربه‌های گرسنۀ شهر، که گاهی دو تا سه روز غذای درخوری نمی‌خورند، هنوز جرم‌انگاری نشده. تعداد حامیان گربه‌ها در سراسر شهر تهران (و سایر شهرها) آن قدرها زیاد نیست. ولی تعداد کسانی که مثل جناب مالمیر معتقدند آدم گرسنه به گربۀ محل اولویت دارد، خوشبختانه بسیار زیاد است.

  بنابراین این افراد هم می‌توانند مثل حامیان گربه‌ها آستین همت بالا بزنند و "کاری بکنند". اینکه بی‌عمل بنشینند و صرفا مشغول تحقیر و تمسخر حامیان گربه‌ها شوند، دردی از آدم‌های گرسنه دوا نمی‌شود.

  در حقیقت حرف افرادی نظیر آقای مالمیر این است که حامیان گربه‌ها باید با پول خودشان، کاری را انجام دهند که ما خوش داریم! البته همین تجویز هم نه از سر دلسوزی برای "آدم گرسنه"، بلکه محصول نفرت از "گربۀ محل" است.

  آدم‌های بی‌عمل معمولا اهل ایراد گرفتن به "اهل عمل" هستند. یعنی اگر از همین فردا دیگر هیچ کسی به گربه‌های شهر غذا ندهد و غذارسانی به افراد بی‌خانمان و کارتن‌خواب و ... باب شود، عده‌ای آدم بی‌عمل به همین کار هم ایراد می‌گیرند. مثلا می‌گویند چرا یک مشت گدای تنبل را که معلوم نیست چطور زندگی کرده‌اند که کارشان به بی‌خانمانی و کارتن‌خوابی کشیده، عادت می‌دهید به "غذا خوردن در ازای کار نکردن"؟ عیب‌جو همیشه چیزی برای گفتن و کوفتن بر سر این و آن پیدا می‌کند.

  دوم. آقای مالمیر نوشته است:

   «تبعات غذا دادن به حیوانات غیر خانگی بسیار جدی است. دخالت در گردش طبیعی زیستی حیوانات و کمک به زاد و ولد بی‌رویۀ گربه‌ها و سگ‌های خیابانی پیامدهای بسیار قابل ملاحظه برای شهرها در پی دارد. ازدیاد بی رویه این حیوانات برای شهرهای ما که از نظر معماری و خیابان‌کشی جایی برای حیوانات خیابانی در نظر نگرفته است می‌تواند مشکلات چندی به بار آورد. تصادف این حیوانات با خودروها می‌تواند صحنه‌های دلخراشی به ویژه برای کودکان پدید آورد. آلودگی صوتی تولید شده از سوی این حیوانات در برخی از فصل‌های سال نیز بسیار جدی است به خصوص در شهرهای ما که از نظر آلودگی صوتی هیچ چیزی کم ندارد!»

  واقعیت این است که رشد شهرنشینی در زندگی بشر متمدن، بالاترین مصداق "دخالت در گردش زیستی حیوانات" بوده. قسمت عمدۀ محدوده‌ای که امروز شهر تهران محسوب می‌شود، دویست یا صد سال قبل "بخشی از طبیعت" بود. در آن دوران سگ‌ها و گربه‌ها در واقع داشتند در طبیعت زندگی می‌کردند ولی ما به تدریج "طبیعت آن‌ها" را به "شهر خودمان" بدل کردیم.

  پس وقتی آقای مالمیر روی نیمکت پارک لاله لم داده و نگران است مبادا گربه‌ای زیر "ماشین" برود و صحنۀ دلخراشی برای کودکان پدید آید، یا در خانه‌اش مشغول تماشای تلویزیون یا چک کردن تلگرامش است، در واقع از آسایشی بهره‌مند است که با دخالت در زندگی طبیعی و گردش زیستی حیوانات پدید آمده.

  از نظر میلیون‌ها مالمیری که در این کشور زندگی می‌کنند، چنین دخالتی اگر به سود انسان باشد، اشکالی ندارد ولی اگر به سود گربه‌ها و سگ‌ها باشد، روا نیست! مبنای این حرف صرفا "قدرت" است. یعنی ما آدم‌ها قدرت بیشتری نسبت به حیوانات داریم؛ بنابراین باید فقط به فکر منافع "خودمان" باشیم! در حالی که نقطۀ عزیمت "اخلاق" چیزی نیست جز "عبور از خود به دیگری".

   اگر شهرنشینی لازم است (که لازم است)، و اگر شهرنشینی نشانۀ رشد تمدن است (که هست)، و اگر انسان متمدن اخلاقی‌تر از انسان نامتمدن است (که چنین است)، پس چرا گربه‌ها و سگ‌ها نباید از برکات تمدن انسانی ما بهره‌مند شوند؟ ولو در حد چند لقمه و گاهی هم خدمات پزشکی.

  عقیم کردن گربه‌ها و ساختن پناهگاه‌های متعدد برای آن‌ها، البته ضرورت دارد و اقداماتی خردمندانه است؛ ولی اینکه دغدغۀ حیواناتی را نداشته باشیم که به ناچار در شهرهایی زندگی می‌کنند که ساختۀ ما آدم‌ها هستند، نشانۀ نوعی درخودماندگی یا اوتیسم گروهی است. یعنی ما آدم‌ها چنان در نژاد و نوع خودمان گیر کرده‌ایم که نمی‌توانیم درد و رنج حیواناتی را که قبلا شهرنشین نبودند و به دست ما شهرنشین شدند، درک کنیم.

  از نشانه‌های این درخودماندگیِ گروهی، این جملۀ آقای مالمیر است: «تصادف این حیوانات با خودروها می‌تواند صحنه‌های دلخراشی به ویژه برای کودکان پدید آورد. آلودگی صوتی تولید شده از سوی این حیوانات در برخی از فصل‌های سال نیز بسیار جدی است به خصوص در شهرهای ما که از نظر آلودگی صوتی هیچ چیزی کم ندارد!»

ی  عنی تصادف گربه‌ها با خودروها، از این حیث اهمیت دارد که ممکن است دختر یا پسر آقای مالمیر با صحنۀ دلخراشی مواجه شود وگرنه جان و حق حیات آن گربه چندان هم مهم نیست. کاملا پیداست که مهدی مالمیر نمی‌تواند فراتر از "منافع انسان‌ها" به "مصائب زندگی گربه‌ها" بنگرد و بیاندیشد.

  او هر روزِ سال، آلودگی هوای تهران و آلودگی صوتی این شهر را تحمل می‌کند ولی حاضر نیست صدای نالۀ جفت‌خواهی گربه‌ها را در روزهای کم‌شماری از سال تحمل کند. این نگاه خودخواهانه، برخلاف ظاهر انسان‌گرایانه‌اش، عمیقا هم غیرانسانی است؛ چراکه انسان را در حد سگ و گرگ و شغال تنزل می‌دهد.

  در محیطی که گربه‌ها زندگی می‌کنند، اگر سر و کلۀ تعداد زیادی سگ و گرگ و شغال و روباه پیدا شود، اولین کار این حیوانات تازه‌وارد، گرفتن قمروی زیستی از گربه‌های نگون‌بخت است. برای دستۀ سگ‌ها یا گرگ‌ها، حق حیات گربه‌ها اهمیتی ندارد.

  البته بر سگ و گرگ عیبی نیست. آن‌ها صرفا بر حسب طبیعت خودشان عمل می‌کنند. ولی انسان موجودی است که می‌تواند با "فرهنگ" از طبیعت خودش فراتر رود و کارهایی را انجام دهد (یا انجام ندهد) که به حکم "طبیعت" باید انجام نمی‌داد (یا انجام می‌داد).    

  اساسا "تمدن" یعنی مهار "طبیعت". همین شهرنشینی با مهار طبیعت در زندگی بشر فراگیر شده. وگرنه انسان هنوز در غار زندگی می‌کرد. مهار سیل و زلزله، مصادیقی از مهار طبیعت‌اند. شکل‌گیری تمدن یا پر و بال گرفتن آن نیز بدون عبور از "وضع طبیعی" میسر نبود.

  خلاصه اینکه، ما انسان‌ها نباید در برابر سگ‌ها و گربه‌ها مثل سگ و گربه رفتار کنیم! اومانیسم را نباید با اگوئیسم (خودگرایی) -یکسان گرفت! انسان موجودی است که توان "فراتر رفتن از خودش" را دارد و دقیقا به همین علت جایگاه ویژه‌ای بر این سیاره بر این خاک پیدا کرده.

  اما این جایگاه ویژه مجوز بی رحمی در حق حیوانات نیست بلکه برعکس، در مجموع باید به سود "دیگران" (یعنی حیوانات) هم تمام شود. تجویز رفتار بیرحمانه با حیوانات، در واقع انسانیت‌زدایی از انسان است.

 دقیقا به همین دلیل امروزه پروژۀ تولید گوشت مصنوعی در دستور کار نهادهای علمی جوامع متمدن‌تر قرار گرفته است؛ چراکه تولید گوشت مصنوعی، از درد و رنج عظیمی که ما انسان‌ها بر حیوانات تحمیل کرده‌ایم می‌کاهد.

  جک لندن در رمان درخشان سپید دندان، دربارۀ وایدن اسکات که آخرین صاحب سگ-گرگی به نام سپید دندان بود، در توضبح رفتار مهربانانه و مسئولانۀ اسکات با آن سگ باهوش و مصیبت‌کشیده، نوشته است:

  «وایدن اسکات وقت خود را صرف این کرده بود که حیثیت سپیددندان را بازگرداند و یا به عبارت بهتر آبروی انسانیت را از گناهی که نسبت به آن حیوان کرده بود به جوی رفته باز آرد. این مسئله برای وایدن اسکات امری وجدانی بود؛ دِین شرافت بود؛ دِینی که انسان به حیوان داشت و باید ادا می‌شد.»

  سپیددندان درواقع نماد تمامی حیواناتی است که در طول تاریخ از دست ما انسان‌ها درد و رنج زیادی را تحمل کردند و به سختی زیستند و مظلومانه مردند یا کشته شدند. ما به حیوانات بدهکاریم و به قول جک لندن، باید در پی "اعادۀ حیثیت از نژاد بشر" باشیم.

  نظرات آقای مالمیر در خدمت تداوم حیوان‌ستیزی یا بیرحمی تاریخی ما نسبت به حیوانات است. چنین نظراتی قطعا آبروی انسانیت را به جوی رفته بازنمی‌آرد. فضیلت در ترک خودخواهی است نه در خودپرستیِ فردی یا گروهی. به قول شاملو: انسان دشواریِ وظیفه است.

    

 

 

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: پیامبر اسلام گربه‌ها را دوست می‌داشت اول لب بود که دندان آمد/ آدم گرسنه اولویت دارد یا گربه محل؟! شهرداری تهران و سگ‌ها و گربه‌ها

دیگر خبرها

  • امام جمعه رشت: بیداری دانشجویان جهان حاصل روشنگری رهبری است/ امروز دنیا دارد حقانیت جمهوری اسلامی را باور می‌کند
  • امام جمعه رشت : بیداری دانشجویان جهان حاصل روشنگری رهبری است
  • امام جمعه رشت: بیداری دانشجویان جهان حاصل روشنگری رهبری است
  • بیداری امروز جوانان دنیا مرهون روشنگری رهبر انقلاب است
  • بیداری دانشجویان جهان حاصل روشنگری رهبری است
  • اعتراضات دانشجویی در آمریکا، انعکاس نامه رهبر انقلاب به جوانان غربی است
  • بیانیه آشوریان ارومیه در محکومیت هتک حرمت به ساحت مقدس قرآن کریم
  • گربۀ محله مهم است
  • رسانه، سلاح اصلی در جنگ فرهنگ‌ها، ایدئولوژی‌ها و جهان‌بینی‌هاست
  • امروزه غزه به مساله اول جهان اسلام تبدیل شده است